مفصل سازی انگشت
جمله سازی با مفصل سازی انگشت
چون ماه نو انگشتنما گشت خیالی با آنکه رقیبان بگرفتند کمِ ما
در درختش که پر گره شد و زشت در زنند آتش و کنند انگشت
گنج جود است کف تو مپسند از هر انگشت بر آنجا دو سه بند
انگشت رضا به چشم و جانم بنهاد در حلقه بندگی شدم چون خورشید
چو انگشت بر لب نیاری نهاد ز تیغ زبان بر،دهی سر به باد