محب الام

لغت نامه دهخدا

محب الام. [ م ُ ح ِب ْ بُل ْ اُم م ] ( اِخ ) لقب بطلمیوس ششم. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

لقب بطلمیوس ششم

جمله سازی با محب الام

نکرد گوش به فریاد من کسی، هرچند که آمد از دم گرمم به الامان فریاد
در كتاب صحيفه الامان آمده است اگر در محنتى گرفتار باشى هفتاد مرتبه بگو:
در طپش آمد زمین و، از روش ماند آسمان الامان از فتنه ی آخر زمانی، الأمان
462- ((تاريخ ما بعد الظهور))، سيد محمد صدر/ 881؛ مكتبة الام اميرالمؤ منينالعامة، اصفهان.
166) تفسير الام العسگرى عليه السلام صفحه 38 نق از بحارالانوار جلد 93صفحه 45 (چاپ بيروت )
شه عرش آشیان یعنی محمد فخر انس و جان که آمد بر درش روح الامین از خیل دربان‌ها
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سلیم
سلیم
رویت
رویت
نکس
نکس
ضیق وقت
ضیق وقت