قرص رویین
فرهنگ فارسی
جمله سازی با قرص رویین
زکوه سنگین، افغان و زینهار بخاست چو کوه رویین را شه بدو برابرکرد
دم نای رویین تو چون بر آید بد اندیش را بر نیاید یکی دم
گرفتم این که شود روزگار رویین تن به تیغ بازی آه سحر چه خواهد کرد؟
چو رویین به نزدیک پیران رسید به پیش پدر شد چنانچون سزید
تو را رسد که به رویینتنی زنی نوبت زره کنی چو به تن حلقه حلقهٔ مو را
بفرمود تا رخش را زین کنند دم اندر دم نای رویین کنند