علی جرمی

لغت نامه دهخدا

علی جرمی. [ ع َ ی ِ ج َ] ( اِخ ) ابن حسن بن محمد طائی جرمی کوفی، مشهور به طاهری و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی طاهری شود.

فرهنگ فارسی

ابن حسن بن محمد طائی جرمی کوفی مشهور به طاهری و مکنی به ابوالحسن

جمله سازی با علی جرمی

ای نازنین بی موجبی در خون ما رفتن که چه ناکرده جرمی هر زمان با ما در آشفتن که چه
۶۷. پروردۀ نعمت را چون به جرمی که مستوجب هلاک است خون بریزد اهل و عیالش را معطل نگذارد.
سر بریده ز تن از جور لعنیان به چه جرمی به چه تقصیر گرفتار به صد رنج و بلایی
دی در میان مستی خنجر کشیده برخاست وز ما به جز محبت جرمی ندیده برخاست
هر که بخشد جرمی از کس بگذرند ازجرم او میکنم من اینچنین تا آنچنان آید مرا
که در حالت زوج-زوج مثبت، در حالت فرد-فرد منفی و در حالت فرد بودن عدد جرمی، برابر صفر است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چیره
چیره
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله
روزگار
روزگار
فال امروز
فال امروز