شیر ابی

لغت نامه دهخدا

( شیر آبی ) شیر آبی. [ رِ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) کنایه از نهنگ است. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). || تمساح. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تمساح شود.

فرهنگ فارسی

( شیر آبی ) کنایه از نهنگ است یا تمساح.

جمله سازی با شیر ابی

چون رسید او پیشتر نزدیک صف بانگ بر زد شیر، های ای ناخلف
سپاهم فراوان و پیلان جنگ یکایک چو گرگند و شیر و پلنگ
بدو گردیه گفت اینک منم که بر شیر درنده اسپ افگنم
سرانجام آن‌هم‌از آسیب‌مال‌و جان‌و تاج و سر گریزان چون ‌گراز از بیم شیر نر گرازان شد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سکسی
سکسی
افتراق
افتراق
خویش
خویش
هورنی
هورنی