شاه بستان
فرهنگ فارسی
جمله سازی با شاه بستان
هنوزت خار در پای است بنشین تو سرسبزی بستان را چه دانی
کدو در صحن بستان کیست، باری؟ که جوید سر بلندی با چناری؟
بیا هر زر که کردی خرجِ پُل تو بهای آن ز من بستان بکل تو
گل به رعنایی و نازست به مجلس، باری حال آن بلبل آشفته به بستان چونست
خورد تا چشم تو چشم ای نرگس باران اشگ شوخ چشمان را براند نرگس از بستان چشم
یا کام دلم از لب یک لحظه بده جانا یا جان بستان از من تو بنده بسی داری