سرخ سرک

لغت نامه دهخدا

سرخ سرک. [ س ُ س َ رَ ] ( اِ مرکب ) نام مرغی است که سر او سرخ میباشد و او را بعربی حُمَّرة خوانند. ( برهان ) ( انجمن آرای ناصری ).

فرهنگ فارسی

یکی از گونه های سهره است.
نام مرغی است که سر او سرخ میباشد و او را بعربی حمر خوانند.

جمله سازی با سرخ سرک

تا روی بتان باشد چون چشم سمن سرخ تا پشت سمن باشد چون زلف بتان خم
رمحتث‌ن به چه ماند بسه بکس غمژمان تن‌ا کاندر دمش از خون عدو سرخ لعاب است
همیشه پیش نظر تا بود لبش ما را ز لخت دل چو رگ لعل، گشته مژگان سرخ
ازبس که زر سرخ ببخشی همه جهان تهمت همی زنند که تو دشمن زری
بنفشه‌ستان دو زلف خویش بشکست چو لاله‌ستان وقایه سرخ بربست
گرچه ز خون کشتگان گشت رقیب سرخ روی باز منش به درد دل روی سیاه کرده ام
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اگزجره
اگزجره
کون کردن
کون کردن
کردار
کردار
فال امروز
فال امروز