زفت خویی

لغت نامه دهخدا

زفت خویی. [ زُ ] ( حامص مرکب ) فظاظت. درشتی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

فظاظت درشتی

جمله سازی با زفت خویی

ط‌فل خویی ‌گر زند لاف‌کمال آهسته باش می‌کند چون اشک آخر خودنماییها ترش
با دور بودن رهبران قشقایی، سیاست خلع سلاح آنان می‌توانست با درنده خویی شروع شود.
خویی در بخشی از مقدمه کتاب هدف و انگیزه خود را از نگارش این کتاب چنین بیان می‌کند:
ز بد خویی بما جنگ و باغیار آشتی دارد چه دارد؟ یارب! این بیگانه خوی جنگجو با ما؟
خلق و خویی در جهان بهتر ندیدم از گذشت کز پس هر انتقامی انتقامی دیگر است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فاک یعنی چه؟
فاک یعنی چه؟
زه یعنی چه؟
زه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز