زاد خرد
فرهنگ فارسی
جمله سازی با زاد خرد
منکر شه کور زاد بیخبر و کور باد از شه ما شمس دین در تبریز افتخار
مرا کاش مادر به گیتی نزاد وگر زاد دردم به بادی بداد
چو حال اینست آن به کادمی زاد دمی باشد بروی دوستان شاد
ازیشان زاد چندین گونه فرزند ز گوهرها و از تخم برومند
نیم به همسفران بار از تهیدستی که هست از دل صد پاره زاد راه مرا
به غارت برد عاقبت هر چه داد به باد اجل بر دهد هر چه زاد