روا شمردن

لغت نامه دهخدا

روا شمردن. [ رَ ش ِ / ش ُ م َ / م ُ دَ] ( مص مرکب ) روا دیدن. روا داشتن. روا دانستن. رجوع به روا و روا دیدن و روا داشتن و روا دانستن شود.

فرهنگ فارسی

روا دیدن روا داشتن روا دانستن

جمله سازی با روا شمردن

حضرت در پاسخ فرمود: ((زناكار و نظير او، اين كار را به جهت غالب شدن غريزهجنسى و شهوات انجام مى دهند، ولى تارك نماز آن را ترك نمى كند مگر به خاطراستخفاف و سبك شمردن نماز.))(33)
فرمود: به جهت پديد آوردن مسايل بى سابقه و بدعت گزارى در دين، و جدا شدنشان ازفرمان من، و حلال شمردن ريختن خون عترت من.
آلستون به نقدهایی که بر معتبر شمردن تجربه‌های دینی وارد شده، پاسخ داده است. به نظر او،
اولياى گرامى اسلام، به منظور بيان ارزش جوانى و براى تاءمين سعادتنسل جوان، ضمن بيانات خود، يادآورى هايى فرموده و مغتنم شمردن اين فرصت گرانبها را به پيروان خود اكيدا خاطر نشان كرده اند.
بعد از آنكه خداى سبحان از شمردن آنچه از نعمتهايش مى خواست ذكر كرد و از احتجاج بهآنها فارغ گرديد بيان خود را با اين جمله ختم فرمود، كه مضمونش عتاب و ملامت و تهديدكفار، و متضمن ذكر وحدانيت در ربوبيت و نيز نبوت و معاد است،
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت فال شمع فال شمع فال میلادی فال میلادی