درود اباد

لغت نامه دهخدا

( درودآباد ) درودآباد. [ دُ ] ( اِخ ) ده مخروبه ای است از بخش سمیرم بالا شهرستان شهرضا. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فرهنگ فارسی

( درود آباد ) ده مخروبه ایست از بخش سمیرم بالا شهرستان شهرضا

جمله سازی با درود اباد

درود بر كميل مرد كمال و معرفت كه عمرش را در راه خدمت به اسلام به پايان رسانيد وسرانجام در راه اسلام شهيد شد.
و درود بر تمامى شيرزنان تاريخ اسلام و تشيع سرخ و انقلاب اسلامى ايران.
و نيز از ويژگيهاى آن حضرت است كه سلام و درود بر اعضا پيكر مقدّس او هم بهصورتهاى مختلف نثار مى گردد، براى نمونه:
صب درود بیکران بحیث یملأ الفضا بکم نثار آستانۀ علی مرتضی
درود از من بدان دیبای رنگین درود از من بدان مهتاب و پروین
برفتند و هر کس درود آنچه کشت نماند به جز نام نیکو و زشت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله
فاب
فاب
داشاق
داشاق
فال امروز
فال امروز