لغت نامه دهخدا
داوی رومی. [ ] ( اِ ) هوفاریقون است رجوع به هوفاریقون شود.
داوی رومی. [ ] ( اِ ) هوفاریقون است رجوع به هوفاریقون شود.
هوفاریقون است
💡 مرحوم داوی بعد از حمله عبدالرحمن لودین به امیر حبیبالله خان دستگیر و برای مدت یکسال زندانی شد. بعد از جلوس شاه امانالله خان، مرحوم داوی از زندان رها و به حیث اولین سرمحرر جریدهٔ نو بنیاد امان افغان منصوب شد.
💡 . پدرهادی داوی عبدالاحد خان که در شهر قندهار به شغل طبابت گیاهی اشتغال داشت به امر امیرعبدالرحمان خان به کابل آمده و به حیث طبیب دربار امیر تقرر یافت.