خوش رکابی

لغت نامه دهخدا

خوش رکابی. [ خوَش ْ / خُش ْ رِ ] ( حامص مرکب ) غیرحرونی. مقابل بدرکابی:
بترسید و گوشی بر آواز داشت
از آن خوش رکابی عنان بازداشت.نظامی.

فرهنگ فارسی

عمل و حالت خوش رکاب تندروی.
غیر حرونی بدون سرکشی

جمله سازی با خوش رکابی

الناز رکابی در فینال مسابقات قهرمانی سنگ‌نوردی آسیا بدون حجاب اجباری شرکت کرد. تصاویر رقابت او به صورت گسترده در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد.
بر تو از سنگین رکابی دامن صحرا شده است ورنه بر سیل بهاران سینه تنگ است کوه
جام و زلفی به کف آور چه رکابی چه عنانی تو سن باده به زین کش چه سمندی چه ستامی
وی از جلسات آموزشی بزرگانی بهره برده است که از آن جمله می‌توان به علی اربابی، رکابی، گروسی، سیدمحسن خدام‌حسینی و اساتید دیگری اشاره نمود.
صورت پا در رکابی همچو شمع استاده‌ام رفته خواهد بود سر هم‌گر به دوشم دیده‌اند
تانکینی لباس شنایی است که بالاتنهٔ آن زیرپوش رکابی و پایین‌تنهٔ آن شورت بیکینی باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال تک نیت فال تک نیت فال کارت فال کارت فال ابجد فال ابجد