حصار شنه

لغت نامه دهخدا

حصار شنه. [ ح ِ ؟ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قنوات بخش حومه شهرستان قم. واقع در 25هزارگزی جنوب خاور قم و هشت هزارگزی شمال راه شوسه قم به کاشان. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 705 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات دو رشته، شیرین و یکی شور مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، پنبه، صیفی. اهالی به کشاورزی و عده ای برای صیفی کاری اطراف تهران رفته برمیگردند. از صنایع دستی: کرباس بافی. راه مالرو است و از لنجرود میتوان ماشین برد. مزرعه کرم جزو این ده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فرهنگ فارسی

دهی است جزئ دهستان قنوات بخش حومه شهرستان قم

جمله سازی با حصار شنه

قصر جاه تو رسیدست بجائی که بود کمترین پایه ایوان وی این هفت حصار
زدند سکه ی دولت به نام خسرو دین فراز گنبد این نیلگون حصار امروز
چنین داد پاسخ که مرد سوار به سه روز رفتن توان زی حصار
نوندش کوه و صحرا را سماری حسامش دین و دنیا را حصار است
اگر نه سد وفاقش جهان حصار کند اساس کون ز سیل فنا شود مختل
حصار چرخ چون زندان‌سرایی‌ست کمر در بسته گِردش اژدهایی‌ست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گده
گده
رویت
رویت
چیپ
چیپ
داشاق
داشاق