تاره اخری

لغت نامه دهخدا

( تارةً اخری ) تارةً اخری. [ رَ تَن ْ اُ را ] ( ع ق مرکب ) یک بار دیگر. بار دیگر: منها خلقناکم و فیهانعیدکم و منها نخرجکم تارةً اُخری. ( قرآن 55/20 ).

فرهنگ عمید

( تارةاخری ) یک بار دیگر، بار دیگر.

فرهنگ فارسی

یکباردیگر باردیگر.
یکبار دیگر بار دیگر.

جمله سازی با تاره اخری

جان چه باشد تا که باشد قیمت جانان من هر دو عالم قیمت یک تاره ای از موی او
زلفت هزار دل به یکی تاره مو ببست راه هزار چاره‌گر از چار سو ببست
منها خلقناكم و فيها نعيدكم و منها نخرجكم تاره اخرى
به فرمان یزدان،شب تاره،ماه شد از نور خورشید،پرتو نما
آتش در زن ز کبریا در کویش تاره نبرد هیچ فضولی سویش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
هیت
هیت
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله
اسکل
اسکل
فال امروز
فال امروز