جمله سازی با انبوه گردیدن
مسلمان گشتم و هیچ از میان نگسست زنارم بقدر سبحه گردیدن کمرها بست زنارم
حلاوت آرزو داری در مشق خموشی زن گره گردیدن از آغوش نی، شکر برآورده
بس که واعظ کامرانی مایه ناکامی است خاطرم از جمع گردیدن مشوش میشود
چرا اندیشد از زیر و زبر گردیدن عالم؟ چو ملک بیخودی دارالامانی هست عاشق را
خط پرگارنیرنگیست بیدل نقش ایجادم هزار انجام طی کردهست این آغاز گردیدن
گرچه در زندان عزلت می توان آسوده زیست با زمین هموار گردیدن حصار دیگرست