افشان داشتن

لغت نامه دهخدا

افشان داشتن. [ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) پراکنده کردن. فروریختن.

فرهنگ فارسی

پراکنده کردن فرو ریختن

جمله سازی با افشان داشتن

همه سنگ افشان در آب‌خور عالم خاک و آگه از زهر که در آب‌خور آمیخته‌اند
گر چه سیم و زر کان بیش ز پیش است ولیک با در افشان کف او وقت عطا کم ز کم است
چند گویی کز تعلق‌های امکان بگذرم بگذری گر از جهان یک دامن افشانی بس است
درین گلشن‌ که بال افشانی رنگست بنیادش توهم آشیانی در نوای عندلیبان کن
در صورت استفاده از سیم افشان در سیم کشی ساختمان استفاده از سر سیم الزامی است.
آسمان، جايگاه بلندى است كه خورشيد فروزان در آن است و گاه دچار گرفتگى مىگردد؛ امّا خورشيد نور افشان چهره امام حسين عليه السلام هر آنچه كار بر او سخت تر ولحظات وصال نزديكتر مى گشت، پرتو جهان افروزش درخشنده تر مى نمود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کص یعنی چه؟
کص یعنی چه؟
گوت یعنی چه؟
گوت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز