اصدار کردن

لغت نامه دهخدا

اصدار کردن. [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اصدار فرمودن. صادر کردن فرمان یا نامه.

فرهنگ فارسی

یا فرمودن. صادر کردن فرمان یا نامه و بپادشاهان و سلاطین ایران زمین یرلیغها اصدار فرمودند.

جمله سازی با اصدار کردن

💡 حاكم: يكى ديگر از عناوين فقيه عبارت است از ((حاكم )) يا ((حاكم شرع )) و صدق اينعنوان بر او به لحاظ صدور ((حكم )) از اوست، يا صلاحيت او براى اصدار احكام. ((حكم)) در كتب لغت مرادف با ((قضا)) تفسير شده؛ زيرا اكثراهل لغت ((قضا)) را به ((حكم )) و ((حكم )) را به ((قضا)) تفسير مى كنند و مفهوم اين دو، ازلحاظ لغت تقريباً مترادف است كه در نتيجه به معناى ((مطلقفصل و انهاى شى ء)) مى باشد.

💡 ج: چنانچه مبلغ مندرج در متن چک از پنجاه میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۵۰) ریال بیشتر باشد به حبس از یکسال تا دو سال و ممنوعیت از داشتن دسته چک به مدت دو سال محکوم خواهد شد و در صورتیکه صادرکننده چک اقدام به اصدار چک‌های بلامحل نموده باشد مجموع مبالغ مندرج در متون چک‌ها ملاک عمل خواهد بود

💡 ثم امور من امورك لابد لك من مباشرتها...و منها اصدار حاجات الناس عند ورودها عليكبما تحرج به صدور اعوانك. وامض لكل يوم عمله؛ فانلكل يوم ما فيه؛(149)

جنده یعنی چه؟
جنده یعنی چه؟
امجق یعنی چه؟
امجق یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز