هناره

لغت نامه دهخدا

( هنارة ) هنارة. [ هَِ رَ ] ( ع مص ) به معنی انارة، مثل اراقة و هراقة. ( منتهی الارب ). رجوع به انارة شود.

فرهنگ فارسی

بمعنی اناره مثل اراقه و هراقه

جمله سازی با هناره

در سال‌های بعد از جنگ ایران و عراق، هنگامی که عراق کردستان خود را بمباران می‌کرد، یک خوانندهٔ پیر کرد ایرانی به همراه پسران نوازنده‌اش در جستجوی همسر سابقش به نام هناره، که یک خوانندهٔ پرآوازه است به کردستان عراق سفر می‌کند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال ای چینگ فال ای چینگ فال آرزو فال آرزو فال قهوه فال قهوه