کردی خوردی

لغت نامه دهخدا

کردی خوردی. [ک ِ خوَرْ / خُرْ ] ( ص مرکب ) در تداول عامه، بی پس انداز که از حاصل کار تنها معاش گذراند و پس انداز نتواند کرد. ( یادداشت مؤلف ). کسب و کاری که درآمد آن معادل مخارجش باشد و چیزی برای پس انداز یا به صورت درآمد نداشته باشد. ( فرهنگ عامیانه جمال زاده ص 118 ).
- کردی خوردی زندگانی کردن؛ تنها به اندازه خرج به دست کردن و ذخیره و پس انداز نداشتن. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به کرد و خورد شود.

فرهنگ فارسی

در تداول عامه بی پس انداز که از حاصل کار تنها معاش گذزاند و پس انداز نتواند کرد.

جمله سازی با کردی خوردی

💡 گهی با گل می گلفام خوردی گهی صد بوسه از گل وام کردی

💡 جزین از تو چه کار آید که کردی که همچون کرگسان مردار خوردی

💡 غذی از مغز معرفت کردی روزی از سفرهٔ غنا خوردی

💡 هر شبی دیده پر نمک کردی جگر خود به آن نمک خوردی

💡 ز کام دل بزه بسیار کردی ز نام بد بلا بسیار خوردی

سربسته یعنی چه؟
سربسته یعنی چه؟
موزون یعنی چه؟
موزون یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز