گوش گران، علاج لب یاوه گو کند این پنبه در خور است دهان دریده را
بردار پنبه از سر مینای می به لب مهر از دهان شیشه به یاقوت ناب گیر
برشکست بزم من آسمان فلاخن شد بر دهان مینایم جای پنبه سنگ آمد
زخمی تیغ خمارم، کو مروت پیشه ای کز دهان شیشه می، پنبه مرهم دهد
از دهان ساغرم می آمد امشب بوی خون پنبه مینا چو چشم داغم آتشبار بود