طاس و پنگان

لغت نامه دهخدا

طاس و پنگان. [ س ُ پ َ ] ( ترکیب عطفی، اِ مرکب ) طاس ساعت. رجوع به طاس ساعت و پنگان شود.

فرهنگ فارسی

طاس ساعت

جمله سازی با طاس و پنگان

تو بسته پرچم نصرت به قهر خصم و نهاده چو طاس و کاس سر او به فتح بر سر پرچم
گفت سرش آنکه با او نیست زاسباب جهان غیر طاس و فوطه ای آن نیز ازان دیگری
و یا چو شمعی افروخته بسیمین طاس و یا ز سیماب اندر یکی خجسته نهال
نگون کن، ساقیا، خم را که این آتش که من می دارم به دریا نیز ننشیند، چه جای طاس و پیمانه
سری چو طاس و در او آن دماغ و رعنایی که بر شکست کله گوشه ناگهان نرگس
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال میلادی فال میلادی فال فنجان فال فنجان فال تاروت فال تاروت