توزیع شدن

لغت نامه دهخدا

توزیع شدن. [ ت َ / تُو ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) پخش شدن. قسمت شدن. پراکنده شدن. پاره پاره شدن:
یوسف از زن یافت زندان و فشار
من شوم توزیع بر پنجاه دار.مولوی.رجوع به توزیع کردن شود.

فرهنگ فارسی

پخش شدن. قسمت شدن پاره پاره شدن.

جمله سازی با توزیع شدن

مینیکس، یک سیستم‌عامل شبه یونیکس که برای استفاده‌های آموزشگاهی در نظر گرفته شده بود توسط اندرو تننبام در ۱۹۸۷ منتشر شد. در حالی که کد منبع سیستم در دسترس بود ولی ویرایش و باز توزیع آن انحصاری بود. به علاوه طراحی ۱۶ بیتی مینیکس با معماری ۳۲بیتی ۳۸۶ اینتل که به‌طور فزاینده‌ای در حال ارزان و محبوب شدن بود سازگار نبود.
امروزه به دلیل تنوع نیازها و تخصصی شدن مشاغل، افراد یک خانواده برای تأمین حداقل مایحتاج مصرفی خود نیازمند استفاده از کالاها و خدمات عرضه شده توسط دیگران هستند. از اینرو نیاز به کالاهای مصرفی و خدمات یک نیاز ضروری و اجتناب ناپذیر است که هرگونه اختلال در تولید و توزیع آن‌ها می‌تواند جامعه و مدیریت آن را به چالش بکشاند و علاوه بر زیان‌های مادی صدمات و زیان‌های معنوی را نیز متوجه مصرف‌کننده نماید.[۱]
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لسان الغیب یعنی چه؟
لسان الغیب یعنی چه؟
پیشنهاد یعنی چه؟
پیشنهاد یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز