ابن دهن

لغت نامه دهخدا

ابن دهن. [ اِ ن ُ ؟ ] ( اِخ ) طبیب بیمارستان برامکه. یکی از نَقَله و مترجمین از هندی به عربی و ازجمله کتبی که نقل کرده است کتاب استنکرالجامع. کتاب سند ستاق ( صفوةالنجح ). ( از ابن الندیم ). رجوع به ابن دهان طبیب ناقل کتب هند شود.

فرهنگ فارسی

طبیب بیمارستان برامکه یکی از نقله و مترجمین از هندی به عربی

جمله سازی با ابن دهن

در اين دوره به ترجمه كتابهاى جالينوس، بقراط و ديگران به عربى اقدام شد. ازجمله مترجمين معروف عبارتند از: حنين بن اسحاق، جيش الاعسم،(75) اصطفان بنبسيل، ثابت بن قرة، اسحاق بن سليمان، ابن البطريق، منكه الهندى، قسطابنلوقابعلبكى، ابن دهن و بسيارى ديگر كه مى توان براى اطلاع بيشتر به باب نهم((عيون الانباء)) مراجعه كرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال تاروت فال تاروت فال سنجش فال سنجش فال احساس فال احساس