در علم اصول فقه، هنگامی که دو دلیل شرعی با یکدیگر ناسازگار باشند و هیچیک بر دیگری برتری نداشته باشد، این وضعیت تعارض ادلّه نامیده میشود. اگر این دو دلیل از هر جهت مساوی و هموزن باشند، به حالت تعادل میرسیم؛ یعنی هیچیک از دو دلیل، امتیاز و مرجّحی نسبت به دیگری ندارد. در چنین شرایطی، راهحل عملی، توقف در عمل یا رجوع به مرجّحات خارجی است.
از سوی دیگر، اگر یکی از آن دو دلیل، دارای ویژگیها یا امتیازاتی باشد که آن را بر دیگری برتری دهد، این حالت تراجیح نام دارد. واژهٔ تراجیح که جمع ترجیح است، در اینجا به معنای مرجّحها یا عوامل ترجیحدهنده به کار میرود. این عوامل میتوانند مربوط به سند دلیل، متن آن، یا قراین پیرامونی باشد که یکی از دو دلیل متعارض را قویتر یا اولویتدار میسازد.
مبحث تعادل و تراجیح از جمله مباحث دقیق و کاربردی در اصول فقه است که به مجتهد امکان میدهد در مواجهه با ادلهٔ متعارض، بهصورت روشمند عمل کند. هنگامی که تعادل و تساوی کامل بین دو دلیل وجود داشته باشد، اصل، توقف یا تساقط است؛ اما در صورت وجود مرجّح، دلیل مرجّح مقدم میشود و عمل به آن لازم خواهد بود. این فرآیند، ضامن استنباط صحیح احکام شرعی در پرتو تعارض ظاهری نصوص است.