گوبه لن

لغت نامه دهخدا

گوبه لن. [ گ ُ ب ِ ل َ ] ( اِخ ) کارخانه گوبه لنها کارخانه مشهوری است که گوبه لنها، نقاشان رمس در قرن پانزدهم م. ایجاد کردند و نام خود را به آن دادند. در سال 1601 م. هانری چهارم قالی بافانی در آنجا به کار گماشت. در سال 1667 م. لویی چهاردهم آن را به صورت یک کارخانه سلطنتی درآورد. هنگام انقلاب کبیر فرانسه گوبه لن مورد توجه نبود اما بعداً به سبب قالیهای زیبا و یکدستی که میبافت به حال اول برگشت. در سال 1825 م. کارگاههای قالی سازی کارخانه ساوونری معروف را به آن ضمیمه کردند. || امروزه در فارسی آن را به صورت گوبلن مینویسند، و آن قسمی کاردستی است مانند فرش.

فرهنگ فارسی

کارخان. گوبه لن ها کارخان. مشهوری است که گوبه لنها نقاشان رمس در قرن پانزدهم ایجاد کردند و نام خود را بان دادند.

جمله سازی با گوبه لن

نائی امشب وه چه خوش از روی معنی نی زند هی بگو تا نی زندهم گوبه ساقی می دهد
گوبه چشمت نکند فتنه بپا گوبه زلفت نکند راهزنی
شرمسار آن مرد از کردار خود شد ملامت گوبه خود از کارخود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ