گل انداختن

لغت نامه دهخدا

گل انداختن. [ گ ُ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) گُل انداختن ِ صورت و روی؛ سرخ شدن روی از نشاط جوانی و شادابی یا در حالت تب یا خجلت. پیدا شدن سرخی در روی در اثر تب و یا حرارت بیرونی یا خجلت. سرخ شدن گونه به طبع بعلت شرم یا بیماری. و رجوع به گل افکندن شود. || گل دوختن یا گل نقش کردن در روی کاغذ یا پارچه.

فرهنگ معین

( ~. اَ تَ ) (مص ل. )(عا. ) ۱ - سرخ شدن، برافروخته شدن. ۲ - گرم شدن (گفتگو ). ۳ - نقش انداختن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) گل دوختن نقش گل را بر روی کاغذ یا پارچه انداختن. یا گل انداختن صورت ( روی لپ ). سرخ شدن صورت بر اثر جوانی و شادابی یا تب یا شرم.

ویکی واژه

(عا.)
سرخ شدن، برافروخته شدن.
گرم شدن (گفتگو)
نقش انداختن.

جمله سازی با گل انداختن

اگرچه از دهه ۱۹۶۰ روی ربات‌های سطح‌نورد برای کاوش ماه و سایر اجرام در منظومه شمسی کارهایی انجام شده‌است اما چنین ماشین‌هایی دارای محدودیت‌هایی هستند. آنها معمولاً گران‌قیمت هستند و برد محدودی دارند و به دلیل تأخیر زمانی ارتباط در فواصل بین سیاره‌ای، باید به اندازه کافی هوشمند باشند تا بتوانند بدون از کار انداختن خود حرکت کنند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال قهوه فال قهوه فال انگلیسی فال انگلیسی فال اوراکل فال اوراکل