فهلوی

لغت نامه دهخدا

فهلوی. [ ف َ ل َ ] ( ص نسبی ) پهلوی. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به پهلوی و فارسی میانه شود.

فرهنگ عمید

= پهلوی

جمله سازی با فهلوی

اقوام ساکن در منطقه‌ای که امروزه به نام گیلان و مازندران معروف است و در جنوب دریای مازندران قرار گرفته در طول تاریخ به نام‌های مختلفی نامیده شده‌اند. این نام‌ها عبارتند از: کادوس (کادوش)، تپور، آمارد (مارد)، گیل، دیلم، کاس، کاس سی، کاس پی، هیرکانی، گل (جل)، گادوزی، تات، گالش، تالشی، گیلک، پهلوی، پارتی، فهلوی، مازندرانی، طبری، طبرستانی و جز آن.
گویش مردم این سامان لری است. گویش لری این مردم شاخه‌ای از فهلویات است و نزدیکی و هم ریشگی با زبان پارسی دری دارد و آکنده از واژه‌ها و ریشه‌های افعال پهلوی ساسانی است.
اوحدی مراغه‌ای سه غزل به زبان اصفهانی (پهلوی) دارد که جزو فهلویات شناخته می‌شود:
در میان اشعار گویندگان بعد از اسلام به آثاری برمی‌خوریم که به زبان گیلکی کنونی نزدیک است. فهلویات شامل اشعاری (دوبیتی) است به گویشهای غرب و مرکز و شمال ایران. مناطق فهله عبارت هستند از اصفهان و ری و همدان و ماه نهاوند و آذربایجان اما می‌توان از دیدگاه زبانشناسی گیلان را نیز شامل این مناطق دانست.
این کتاب در قالب مثنوی سروده شده و از روانی و زیبایی خاصی برخوردار است. اوزان استفاده شده در این اثر از اوزان فهلویات می‌باشند که به خوشی و دلنشینی معروفند. سبک نوشتاری آن نیز به دوره سامانی و سبک خراسانی برمی‌گردد که از ویژگی‌های برجسته ادبیات فارسی است.
اشعار قدیمی معروف به فهلویات بیشتر از مناطقی است که در دوره اسلامی بخشی از پارت محسوب می شد. این اشعار دارای ویژگی‌های ادبی شفاهی بوده و شاید ادامه دهنده سنت‌های شفاهی نوازندگان اشکانی باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال چای فال چای فال اوراکل فال اوراکل فال اعداد فال اعداد