لغت نامه دهخدا
شرم اندام. [ ش َ اَ ] ( اِ مرکب ) عورت. شرم. سوءة. آلت تناسلی مرد یا زن. شرم جای. شرمگاه.( یادداشت مؤلف ). رجوع به شرم و مترادفات آن شود.
شرم اندام. [ ش َ اَ ] ( اِ مرکب ) عورت. شرم. سوءة. آلت تناسلی مرد یا زن. شرم جای. شرمگاه.( یادداشت مؤلف ). رجوع به شرم و مترادفات آن شود.
عورت شرم سوعه آلت تناسلی مرد یا زن شرم جای شرمگاه.
💡 در باغ برهنه گشتی ای شاهد شنگ رفت از رخ گل ز شرم اندام تو رنگ