تاسن

لغت نامه دهخدا

تاسن. [ س َ ] ( اِخ ) از قراء غزنه. ( معجم البلدان ج 1 ص 353 ) ( مرآت البلدان ج 1 ص 337 ). در مراصد الاطلاع ص 91 «تاسم » بهمین معنی آمده است و آن اشتباه است.
تأسن. [ ت َ ءَس ْ س ُ ] ( ع مص ) از بوی بد چاه بیهوش گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). گرفتن گاز چاه کسی را. || متغیر شدن آب. ( از اقرب الموارد ) ( از قطرالمحیط ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بگردیدن آب. ( تاج المصادر بیهقی ). || خوی و اخلاق پدر خود گرفتن. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خوی کسی گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). || یاد عهدگذشته کردن و تأخیر و درنگ کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تأسن بر عهد؛ بیاد آوردن آن.( از قطر المحیط ). || تأسن عهد و دوستی کسی؛ تغییر یافتن آن. ( از اقرب الموارد ). || درنگی شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || بهانه جستن بر کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بهانه آوردن. ( تاج المصادر بیهقی ). بهانه جستن بر کسی و تأخیر درنگ کردن بر وی. ( از قطر المحیط ).

فرهنگ فارسی

از بوی بد چاه بیهوش گردیدن گرفتن گاز چاه کسی را. یا متغیر شدن آب.

جمله سازی با تاسن

سپس فرمود: ((اما آن كه گفتى: تو سحر شده اى بيش نيستى، آيا من مسحورم وحال آن كه مى دانيد در صحت تميز و عقل بوده، برتر از شمايم ؟! آيا از بدو تولدم تاسن چهل سالگى، خويى پست و عملى كه حاكى از ذلت باشد، يا دروغ و خيانت و خطابىدر گفتار و سفاهتى در راءى من ديده ايد؟
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تحریک یعنی چه؟
تحریک یعنی چه؟
کون کردن یعنی چه؟
کون کردن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز