بی قبا

لغت نامه دهخدا

بی قبا. [ ق َ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + قبا ) لخت. بی جامه:
چون بی بقاست این سفری خانه اندرو
باکی مدار هیچ گرت پشت بی قباست.ناصرخسرو.رجوع به قبا شود.

فرهنگ فارسی

لخت. بی جامه

جمله سازی با بی قبا

💡 میا از خانه بیرون بی قبا، ای شوخ بی پروا! که معنی در لباس لفظ آید از دهن بیرون

💡 قماش اهل دل را چون شناسد کوته اندیشی که گردد روی گردان کعبه را گر بی قبا بیند

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لاشی یعنی چه؟
لاشی یعنی چه؟
تعداد یعنی چه؟
تعداد یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز