کوته قدر

لغت نامه دهخدا

کوته قدر. [ ت َه ْ ق َ ] ( ص مرکب ) کم قدر. بی مقدار. بی ارج:
کسان به چشم تو بی قیمتند و کوته قدر
که پیش اهل بصیرت بزرگ مقدارند.سعدی.

فرهنگ فارسی

کم قدر. بی مقدار.بی ارج

جمله سازی با کوته قدر

حیف باشد که چنان روی ببیند هر کس زانک کوته نظران قدر ندانند او را
باوج قدر اوهام راست کوته دست نهد اگر که همی پا بدوش هم اوهام
ز خوان چرخ فرومایه دست کوته دار که قدر خود شکند هرکه بشکند نانش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ارق ملی
ارق ملی
ترکش
ترکش
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل
آبان
آبان