کهنه شور
فرهنگ فارسی
جمله سازی با کهنه شور
عقل کامل در سر ما شور سودا می شود در کدوی ما شراب کهنه می آید به جوش
در رگ و در ریشه من این همه گرمی ز چیست؟ شور عشقم یا شراب کهنهام یا آتشم؟
در جهان کهنه از نو شور و شر باید نمود فکر بکری بهر ابنای بشر باید نمود
می شود از شور بلبل تازه داغ کهنه اش از گلی هر کس که در دل خارخاری داشته است
اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم زخمیم کهنه دست ز مرهم کشیده ایم