لغت نامه دهخدا
چست خیز. [ چ ُ ] ( نف مرکب ) زودخیز. تندخیز. جلدخیز. آنکه تند و سریع حرکت کند. تندرو:
ای فلک پیمای چست چست خیز
زانچه خوردی جرعه ای بر ما بریز.مولوی.رجوع به چست شود.
چست خیز. [ چ ُ ] ( نف مرکب ) زودخیز. تندخیز. جلدخیز. آنکه تند و سریع حرکت کند. تندرو:
ای فلک پیمای چست چست خیز
زانچه خوردی جرعه ای بر ما بریز.مولوی.رجوع به چست شود.
زود خیز. تند خیز
💡 از لطف قدت حیران شود عقل زان چست خیزی زان خوشخرامی