پی پیشی

لغت نامه دهخدا

پی پیشی. ( اِ ) پی پیش. گربه در تداول کودکان.

فرهنگ فارسی

( اسم ) گربه.

جمله سازی با پی پیشی

مد و لباس از محبوبترین تفریحات بشر است، لباس تبدیل به کالایی سودآور شده‌است به همین خاطر تولیدکنندگان مدام در تلاشند تا از یکدیگر پیشی بگیرند که قطعاً برند و کمپانی برنده است که از سرعت و دقت بالاتری در پروسه تولید برخوردار باشد.
او بدین هر هفت در رفتن همی پیشی‌ گرفت از نشاط و حرص درگاه وزیر دادگر
رنج مردم ز پیشی و از بیشیست امن و راحت به ذلت و درویشیست
در سال ۲۰۱۴، سرمایه‌گذاری در حوزه سلامت دیجیتال به ۴٫۱ میلیارد دلار رسید که رشدی ۱۲۵٪ نسبت به سال گذشته خود داشت. قابل توجه این که در همین دوره، تجمیع سرمایه‌گذاری‌ها در سلامت دیجیتال از سرمایه‌گذاری در حوزه‌های سنتی دستگاه‌های پزشکی پیشی گرفت.
پیشی گرفته چرخ هزاران هزار دور بنگر که چون به دو تک اندیشه در رسد
در پایان ماه اوت ۲۰۱۸ پنج سرباز آمریکایی در جنگ کشته شدند. ایالات متحده حدود ۱۵۰۰۰ سرباز در افغانستان داشت. با توجه به گزارشی تعداد کل مرگ و میر از جمله غیرنظامیان و رزمندگان، تا پایان سال از ۲۰٬۰۰۰ نفر پیشی بگیرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
جزئیات
جزئیات
متعبد
متعبد
کریم
کریم
مهوا
مهوا