لغت نامه دهخدا پای سنگین. [ ی ِ س َ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) استواری. پائی که از جائی نجنبد. ( تتمه برهان قاطع ). || [ ی ْ س َ ] ( ص مرکب ) آنکه دیردیر بدیدار کسان و دوستان شود.
جمله سازی با پای سنگین خاک گشت و فیض استقبال پابوست نیافت خواب پای محمل این مقدار سنگین بوده است فراغت دارد از بیتابی ما چرخ سنگین دل اثر از نقش پای مور در خارا نمی ماند