آن دل که پاره پاره شد و پارههاش خون آن پاره پاره رفته به یک بار میرسد
آنگاه دوباره به نقل پاره اى از آن داستان ها بر مى گردد، اما پيداست كه با خشم و عتابآنها را نقل مى كند و بد حاليشان در روز قيامت هنگام بيرون شدن از قبرها و حضورشان رابراى حساب خاطرنشان مى سازد.
که پاره پاره ز کین کرده است پیکر تو نخورده غصه به حال سکینه خواهر تو
قابل توجه اينكه اين تقسيم همانند پاره اى ازاشكال تقسيم ثروت كه در دنياى امروز وجود دارد و غالبا با ناراحتيهاى اجتماعى همراهاست نمى باشد، و طورى است كه همه با آغوش باز آن را مى پذيرد.
مکرمت کن پارهای ارزن فرستش کز شره چون دو زاغند این دو شهرآشوب کشور تاخته
دورنمای آب و هوا دگرگون شد. طنابهای مهار پاره شدند و کشتی رها گردید.