نزدیک تک

لغت نامه دهخدا

نزدیک تک. [ ن َ ت َ ] ( ص مرکب ) چاه یا رود کم عمق. ( ناظم الاطباء ). مقابل دورتک به معنی عمیق: نزیع؛ چاه نزدیک تک. بئر انشاط؛ چاه نزدیک تک. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

چاه یا رود کم عمق مقابل دور تک.

جمله سازی با نزدیک تک

اما طوس به سبب نزدیکی راه از فرمان کیخسرو سرپیچی کرده و از مسیر منع شده عبور کرده و با فرود درگیر می‌شود.
در نزدیکی این کارخانه، به عرض دریاچه، پلی تخته‌پوش ساخته‌اند؛ ولی جزیره در وسط دریاچه واقع است.
منزل روی تو بسیار به دل نزدیک است گرچه زلف تو ره دور و درازی دارد
هنگامی که نزدیک شدم، دیدمش زنی است جبه ای بر تن و مشکی بر دست. بی آن که از دیدار من ترسد، گفت: تو کیستی؟ گفتم: مردی غریبم.
قرب تو و حرمان مرا تشنه لبی گفت نزدیک لب آرند و چشیدن نگذارند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
رویداد
رویداد
بلا
بلا
دارک
دارک
دیکته
دیکته