قبله گاه مجوس. [ ق ِ ل َ / ل ِ هَِ م َ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) کنایه از آتش است. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بمعنی قبله زردشتیان است که کنایه از آتش باشد. ( برهان ). رجوع به قبله زردشتیان شود: ز دیگر طرف سرخ رویان روس فروزنده چون قبله گاه مجوس.نظامی ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
کنایه از آتش است بمعنی قبله زردشتیان است که کنایه از آتش باشد.
جمله سازی با قبله گاه مجوس
از شرف آن کعبه آمد قبله گاه خاص و عام در صفا این کعبه آمد سجده گاه اصفیا
مرا طاق دو ابروی تو محراب دعا باشد مگردان روی از من کعبه من قبله گاه من
1- در خانه ى خدا، نشانه هاى روشن بسيار است. نشانه هاى قداست و معنويّت، خاطرات انبيا از آدم تا خاتم، مطاف بودن براى انبيا و قبله گاه براى همه ى نمازگزاران. (فيه آيات بيّنات )
به روضه ات که بود قبله گاه اهل یقین به رهنمونی طالع خوش آنکه یابم بار
و اينگونه آنجا را قبله گاه پيامبر ساخت. امّا حسين عليه السلام همانگونه كه خود پيامبرصلى الله عليه و آله وصف كرد، خون و مايه حيات قلب پيامبر، ميوهدل و گل سرسبد بوستان او(1005) بلكه فراتر از همه اينها، بسان وجود گرانمايهخود پيامبر است كه فرمود: (حسين از من است و من از حسين.)(1006)
مكّه در خواب بود و نمى دانست كه چه حادثه عظيمى در شرف تكوين است ! كعبه در عمقدرّه، بتها را در درون خود جاى داده بود و آنها نيز در خواب بودند و خواب جامعه نيز ازاين خواب منشاء مى گرفت و اينجا قبله گاه مردم بود.