طاب طاب

لغت نامه دهخدا

طاب طاب. ( اِ ) طبطاب: و بگذشته شدن او توان گفت که سواری و چوگان و طاب طاب و دیگر آداب این کار مدروس شد. ( تاریخ بیهقی ). رجوع به طبطاب شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - چوبی است پهن که بدان گوی بازند تخته گوی بازی.
و بگذشته شدن او توان گفت که سواری و چوگان و طاب طاب و دیگر آداب اینکار مدروس شد.

جمله سازی با طاب طاب

لا تفرحنّ بلیل طاب اوّله
طاب در اين آيه به رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) است، البته به عنوان يكشنونده. پس در حقيقت خطاب به هر شنونده اى است و معنايش اين است كه آيا تو و هربيننده ديگر نمى بينيد كه خدا با بادها ابرهاى متفرق و از هم جدا را مى راند، و آنها را باهم جمع مى كند، و سپس روى هم انباشته مى سازد، پس مى بينى كه باران ازخلال و شكاف آنها بيرون مى آيد و به زمين مى ريزد؟.
و يا بگويد - كما اينكه گفته اند _ به وسيله آيه تعدد زوجات نسخ شده،چون در آن آمده: (فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى و ثلاث و رباع...) از زنان بهعقد خود درآوريد دو به دو و سه به سه و چهار به چهار) و نفرموده متعه نيز مى توانيدبكنيد و در متعه بيش از چهار زن نيز جايز است.
نام: حسين عليه السلام، در تورات شبير و درانجيل طاب آمده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ضیق وقت یعنی چه؟
ضیق وقت یعنی چه؟
تسخیر یعنی چه؟
تسخیر یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز