شوخی نمودن

لغت نامه دهخدا

شوخی نمودن. [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ] ( مص مرکب ) شوخی کردن. بیشرمی و بی ادبی کردن. ظاهرکردن و نمودار ساختن آثار و علائم شوخی:
از آن شوخی و نادانی نمودن
خجل گشتن پشیمانی فزودن.نظامی.رجوع به شوخی شود.

فرهنگ فارسی

شوخی کردن بی شرمی و بی ادبی کردن

جمله سازی با شوخی نمودن

سخن به نرمی ادا نمودن ز وضع شوخی حیا نمودن عرق نیاز خطا نمودن‌ گلاب بزم معاش دارد