سوخت شدن

لغت نامه دهخدا

سوخت شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) از میان شدن طلبی بعلت افلاس یا فرار مدیون و امثال آن. از میان بشدن وامی برای ورشکستگی مدیون و جز آن. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به سوخت شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) از بین رفتن نابود شدن یا سوخت شدن مطلب. پرداخت نشدن طلب.

جمله سازی با سوخت شدن

در میان جانوران، کانی‌های تشکیل شده از کلسیم‌کربنات، کلسیم‌فسفات و سیلیس، نقش‌های مهمی مانند دفاع و تغذیه را ایفا می‌کنند. اینکه زیست‌کانی‌ها در باکتری‌ها چه نقشی دارند کاملاً آشکار نشده‌است. یک فرضیه این است که سلول‌ها آنها را می‌سازند تا از حبس شدن در پسماندهای خود جلوگیری کنند. ذرات اکسید آهن نیز ممکن است سوخت‌وساز آنها را تقویت کنند.
اگرچه هم‌زمان با اعتمادسازی، تثبیت حقوق ایران، کاستن فشارهای بین‌المللی، ایجاد شکاف در غربی‌ها و دور شدن از ارجاع پرونده به شورای امنیت، ایران توانست چرخهٔ سوخت خود را تکمیل کرده و پیشرفت‌های قابل توجهی بکند: ۶۶۰–۶۶۷  ولی بعداً به تصمیمات دوران مسئولیت روحانی انتقادات فراوانی مطرح شد.
در دهه هفتاد با تبدیل شدن موتورهای وی شکل ۸سیلندر به عنوان انتخاب اول در بین خریداران به ویژه متقاضیان چروکی تقاضا برای موتور ۴٫۲ لیتری(۲۵۸اینچ مکعب) ۶ سیلندر خطی به شدت کاهش یافت و تنها بعد از بحران سوخت سال ۱۹۷۹ بود که دوباره به عنوان گزینه خریداران مطرح شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله
چوخ
چوخ
اوشاخ
اوشاخ
فال امروز
فال امروز