حَ

حَ

حرف ح یکی از حروف الفبای فارسی و عربی است که در زبان‌ های مختلفی از جمله عربی، فارسی، اردو و برخی زبان‌ های دیگر استفاده می‌شود. این حرف به صورت ح در زبان فارسی و حا در زبان عربی تلفظ می‌شود. تلفظ این حرف به صورت خفیف و با فشار ملایم بر روی حنجره تولید می‌شود و صدایی خفیف و نرم دارد. حرف ح در الفبای فارسی در جایگاه هشتم قرار دارد. این حرف به عنوان یک حرف بی‌ صدا در کلمات مختلف به کار می‌رود و در ساختار واژه‌ ها و جملات نقش مهمی ایفا می‌کند. به عنوان مثال، در زبان فارسی کلمات زیادی وجود دارند که با حرف ح شروع می‌شوند، مانند حس، حالت، حیات و غیره.

از نظر زبان‌ شناسی، حرف ح به عنوان یکی از حروف مهم در تجزیه و تحلیل ساختار زبان و واژه‌ ها مورد توجه قرار می‌گیرد و می‌تواند در تغییر معانی و ساختار واژه‌ ها تأثیرگذار باشد. در خط فارسی و عربی، حرف ح به صورت خاصی نوشته می‌شود و در اشکال مختلف آن، بسته به موقعیت در کلمه (ابتدای کلمه، میانه کلمه یا انتهای کلمه) تغییر شکل می‌دهد. به طور کلی، حرف ح یکی از حروف کلیدی در زبان‌ های فارسی و عربی است که در تلفظ، نوشتار و معنا نقش مهمی ایفا می‌کند.

لغت نامه دهخدا

ح. ( حرف ) حرف ششم است از حروف هجاء عرب پس از جیم و پیش از خاء و حرف هشتم از حروف فارسی پیش از خاء و پس از چ. و آن از حروف مصمته ملفوظة ویکی از حروف ششگانه حلقیه است و آن را به حساب جُمَّل و هم حساب ترتیبی فارسی به هشت دارند و نام آن حاء است و آن را حاء حطی و حاء مهمله و حاء غیرمنقوطه نیز نامند و این حرف، خاص زبان عرب است و ح رمز «حینئذِ» و رمز «صح » و گاه رمز «حاشیه » و نزد محدثین، رمز تحویل از سندی به سند دیگر است آنگاه که حدیث را اسناد زیاده از یک باشد.
ابدالها:حرف «ح » در تعریب:> گاه بدل «خ » آید.
و فارسی زبانان همیشه حرف «ح » کلمات عرب را «هَ» تلفظ کنند لیکن در کتابت صورت اصلی را محفوظ دارند.

فرهنگ معین

(حر. ) هشتمین حرف از الفبای فارسی، برابر با عدد ۸ در حساب ابجد.

فرهنگ عمید

هشتمین حرف الفبای فارسی، حِ، حا. &delta، در حساب ابجد: «۸ ».
نام حرف «ح».

فرهنگ فارسی

هشتمین حرف از الفبای فارسی و ششمین حرف از الفبای عربی ( ابتث ). در حساب جمل ( ابجد ) آنرا ۸ بشمار آورند. این حرف در لغات اصیل فارسی یافت نمیشود و خاص لغات ماخوذ از عربی است و آنرا بصورتهای: ح ح نویسند مانند زاح حج محتاج.

دانشنامه عمومی

ح حرف هشتم در الفبای فارسی، حرف ششم در الفبای عربی و هشتمین حرف از حروف الفبای عبری ( خت ח ) است. صدای آن در تلفظ فارسی همانند «ه» است ولی در عربی گونه ای «ه» با گلو تلفظ می شود. به نظر می رسد هر واژه رایج در فارسی که حرف ح دارد؛ چه در اول، وسط یا آخر این واژه باشد، از زبان عربی گرفته شده است. چند مثال از اینگونه واژه ها عبارتند از حادثه، حقیقت، محبوب، محسن و واضح و حجره.
• الفبای عبری
• الفبای فارسی
• الفبای فنیقی
• حروف عربی
• همه مقاله های خرد
• مقاله های خرد زبان شناختی

دانشنامه آزاد فارسی

هشتمین حرف از الفبای فارسی، حرف ششم از حروف هجای عربی (ابتثی) و حرف هفتم از حروف ابجد. در حساب جُمَل، آن را معادل عدد هشت به حساب می آورند. حرف «ح» نمایندۀ واج صامتِ چاکنایی ـ سایشی است. نام آن در زبان فارسی «حِ=he» و «حا= ha» و «حایِ حُطّی» است. این حرف در کلمات برگرفته از عربی کاربرد دارد و فارسی زبانان آن را همانند «ه » تلفظ می کنند. البته در بعضی از کلمات و اسامی که ریشۀ آن ها نامعیّن است، مثلِ حوله (هوله)، حیز (هیز) و جیحون و سیحون، این حرف به کار رفته است. حرف «ح» در کتاب شناسی رمز حاشیه است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۷(بار)

ویکی واژه

ح
در گویش بهاری به جای بله صرف می‌گردد شبیه آره یا حواب مثبت است. حَ پیشوند گروهی از کلمات فارسی و عربی مانند حلال، حمید، حسن، حمات، حماسه و بسیاری دیگر نظیر هدف است.

جملاتی از کلمه حَ

یَا بَیْتَ عَاتِکَةَ الَّذِی اَتَعَزَّلُ حَذَرَ العِدَی وَ بِهِ الْفُؤَادُ مُوَآَّلُ
ابوعبدالله، محمد بن عمر مکّی شهرت‌یافته در مصر به ابن مُرَحَّل و در شام به ابن وکیل (۱۲۶۷م - ۱۳۱۷م) فقیه، دانشمند علوم عقلی، پزشک، ادیب و شاعر مصری بود.
عبیدالله بن عبدالله حَسکانی شناخته شده به حاکم حسکانی از دانشمندان مسلمان ایرانی در سده پنجم هجری قمری بود.
کِتابٌ این نامه‌ای است أُنْزِلَ إِلَیْکَ فرو فرستاده آمد بتو فَلا یَکُنْ فِی صَدْرِکَ حَرَجٌ مِنْهُ مبادا که در دل تو گمانی بادا از آن لِتُنْذِرَ بِهِ تا بیم نمایی و آگاه کنی بآن وَ ذِکْری‌ لِلْمُؤْمِنِینَ (۲) و یادگاری است گرویدگان را.
وَ قَدْ کَفَرُوا الواو للحال. ای و حالهم انّهم. کفروا. بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یعنی القرآن و الرسول. یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ من مکة أَنْ تُؤْمِنُوا یعنی: لان تؤمنوا و بان تؤمنوا، کانّه قال: یفعلون ذلک لایمانکم باللّه.
وَالشَّمسِ وَ ضُحیها*وَاَلقَمَرِ اِذا تَلیها*وَالنَّهارِ اِذاجَلّیها*وَالَّلیلِ اِذایَغشیها*وَالسَّماءِوَما بَنیها*وَالاَرضِ وَما طَحیها*وَ نَفسٍ وَما سَوّیها*فَاَلهَمَها فُجُورَها وَ تَقویها*قَد اَفلَحَ مَن زَکّیها*وَقَد خابَ مَن دَسّیها*
برخی احکامِ دینی نظیر شمولِ «حَیَّ عَلیٰ خَیْرِ الْعَمَل» به‌عنوان بخشی از اذان، ممنوعیتِ مَسْح بر پاپوش و مشروعیتِ مُتْعه را به باقر نسبت می‌دهند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم