روشنایی نمای

لغت نامه دهخدا

روشنایی نمای. [ رَ / رَو ش َ ن ُ / ن ِ / ن َ ] ( نف مرکب ) روشنایی نماینده. نشان دهنده روشنایی:
باندیشه روشنایی نمای
دواسبه سوی ظلمت آورد رای.نظامی.

فرهنگ فارسی

روشنایی نماینده. نشان دهنده روشنایی

جمله سازی با روشنایی نمای

فضای خورشیدی، در جلوی خانه گرمای دریافتی از خورشید را جذب می‌کند، تا هوا را برای استفاده در بقیه فضای خانه گرم نماید. برای تأمین بهبود کیفیت زندگی در خانه توسط بیشینه‌سازی بهره از روشنایی طبیعی روز و کاهش انرژی مورد نیاز روشنایی خانه، نمای روبه جنوب تقریباً ۱۰۰٪ لعاب دار است و نمای رو به شمال ۳۰٪ لعاب دارد.
فضای خورشیدی، در جلوی خانه گرمای دریافتی از خورشید را جذب می‌کند، تا هوا را برای استفاده در بقیه فضای خانه گرم نماید. برای تأمین بهبود کیفیت زندگی در خانه توسط بیشینه‌سازی بهره از روشنایی طبیعی روز و کاهش انرژی مورد نیاز روشنایی خانه، نمای روبه جنوب تقریباً ۱۰۰٪ لعاب دار است و نمای رو به شمال ۳۰٪ لعاب دارد.
از فیلم‌ها یا مجموعه‌های تلویزیونی که وی در آن‌ها نقش داشته است، می‌توان به دکتر نو، از روسیه با عشق، گلدفینگر، گلوله آتشین، در خدمت سرویس مخفی ملکه، الماس‌ها همیشگی‌اند، مردی با طپانچه طلایی، جاسوسی که دوستم داشت، فقط به خاطر چشمان تو، اختاپوسی، نمایی به یک قتل، روشنایی‌های پایدار روز، جواز قتل، ساعت بزرگ، چیتی‌چیتی بنگ‌بنگ، زمانی برای مردن نیست، فراتر از واقع و گتسبی بزرگ اشاره نمود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال آرزو فال آرزو فال سنجش فال سنجش فال ارمنی فال ارمنی