رجحان داشتن
فرهنگ فارسی
جمله سازی با رجحان داشتن
بیشتر تئوریهای کلاسیک از جمله فیشر معتقد بودند که سرعت پایدار و مستقل از فعالیتهای اقتصادی است. اقتصاددانان کمبریج مانند جان مینارد کینز شروع به چالش کشیدن این فرض کردند. آنها تئوری تعادل نقدی کمبریج را توسعه دادند، که به تقاضای پول و چگونگی تأثیر آن بر اقتصاد نگاه میکرد. نظریه کمبریج تصور نمیکند که تقاضا و عرضه پول همیشه در حال تعادل است و این حساب افرادی را میکرد که وقتی اقتصاد فرومیرفت پول بیشتری را در اختیار داشتهاست. اقتصاددانان کمبریج با تعیین ارزش در اختیار داشتن پول نقد، گامهای مهمی در جهت مفهوم رجحان نقدینگی برداشتند که بعداً کینز آن را توسعه داد. نظریه کمبریج استدلال میکند که مردم به دو دلیل پول را نگه میدارند: برای تسهیل معاملات و نقدشوندگی آن. در ادامه، کینز یک انگیزه سوم یعنی سفته بازی را به نظریه ترجیح نقدینگی خود اضافه کرد و نظریه عمومی خود را بر پایه آن بنا کرد.
اشاره: حق بودن چيزى گاهى ملازم صحت و زمانى ملازم با حليّت و وقتى همراه با لزوم يا رجحان آن چيز است و عنوان حق در روايت دوم هيچ يك از لوازم مزبور را به همراه ندارد؛ زيرا حق بودن سحر و ساير شؤ ون و علوم غريب به معناى مبناى علمى داشتن و مؤ ثر بودن در نَفْس عالِم يا در خارج به نحو فى الجملة است، در برابر سراب كه هيچ واقعيتى و پايه علمى ندارد و فقط در قلمرو ديد بيننده است و هرگز چنن معنايى از حق بودن مستلزم صحيح يا حلال يا نافع يا واجب و مستحب بودن سحر نيست.