لغت نامه دهخدا
دولت خورده. [ دَ / دُو ل َ خوَرْ / خُر دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) آنکه مال بسیار موروث یا مکتسب خود را تمام صرف کرده و اینک فقیر و مسکین است. ( یادداشت مؤلف ): با شیخان و نومالان... و دولت خوردگان... صحبت مدارید. ( عبید زاکانی ).
دولت خورده. [ دَ / دُو ل َ خوَرْ / خُر دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) آنکه مال بسیار موروث یا مکتسب خود را تمام صرف کرده و اینک فقیر و مسکین است. ( یادداشت مؤلف ): با شیخان و نومالان... و دولت خوردگان... صحبت مدارید. ( عبید زاکانی ).
آنکه مال بسیار موروث یا مکتسب خود را تمام صرف کرده و اینک فقیر و مسکین است.
💡 ای دولت از این عرصه که ماییم کران گیر از ما سر پا خورده، به هر جا سر و تاج است
💡 شیخ علی خان به وی پاسخ داد دولت ایران بیمیل نیست که دولت عثمانی شکست خورده و ناتوان شود ولی میل ندارد آن دولت یکباره منقرض شود زیرا هر چه باشد هم دین ایران بوده و در برابر اروپا سپر بلا به شمار میرود.