ده خانی

لغت نامه دهخدا

ده خانی. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل. واقع در سه هزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد. سکنه آن 750 تن. آب آن از رودخانه هیرمند تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

دانشنامه عمومی

ده خانی، روستایی از توابع بخش دهبکری، شهرستان بم در استان کرمان است.
این روستا در دهستان ابارق قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۱۶ نفر ( ۴ خانوار ) بوده است.

جمله سازی با ده خانی

دمان از خاکها سنبل روان از سنگها خانی خرامان در چمن طوطی سرایان بر سمن ساری
بر تو زر زندانی نباشد یکزمان خانی بداندیشت ز نادانی همیشه باد در زندان
چه‌کاووس و چه‌کیخسرو چه‌گشتاب چه لهراس چه روشن رای بهمن چه همایون دخترش خانی
حسین خانی‌بیک زاده ۱۸ مرداد سال ۱۳۲۰ در محلهٔ پامنار (تهران) تهران است.
به خاکم چون رسی، شاید زمانی گر فرود آیی که خانی بر سر راهت ز خون دل بنی کردم
هداوند در اصل سه طایفه به نام‌های خانی، میرزایی و سیری داشته‌است که بعدها هر تیره انشعابات جدیدی پیدا کرده‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کیری یعنی چه؟
کیری یعنی چه؟
عظمت یعنی چه؟
عظمت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز