جفت گرفتن

لغت نامه دهخدا

جفت گرفتن. [ ج ُ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) همسر گرفتن. زنی را به همسری اختیار کردن. مردی را به شوهری برگزیدن. ازدواج. زناشوئی:
شنیده ام که در این روزها کهن پیری
خیال بست به پیرانه سر که گیرد جفت.سعدی.|| برگزیدن مادینه نرینه ئی را به جفتی. اختیار کردن نرینه مادینه ئی را به جفتی: دعا کردن تاخدای تعالی وی را آهو گرداند و جفت گیرد و باز مردم شود. ( مجمل التواریخ ).

فرهنگ فارسی

همسر گرفتن زنی را به همسری اختیار کردن مردی را به شوهری برگزیدن

جمله سازی با جفت گرفتن

معمولاً از تونفا به صورت جفتی (در هر دست یکی) استفاده می‌کنند. برخلاف باتون پلیس که تنها از یکی می‌شود استفاده می‌کرد. از آنجاییکه تونفا را در حالت‌های مختلفی می‌توان در دست گرفت، یکی از مباحث آموزشی آن تغییر سریع نحوه بدست گرفتن آن است. این تکنیک‌ها نیازمند چابکی فراوان دست هستند.
جفت‌گیری با گرفتن ماده توسط نر و پیچیدن بازوی خود به دور او آغاز می‌شود. سپس نر با انقباض عضلات جبه خود، اسپرم را آزاد می‌کند. سرپایان اغلب چندین بار جفت‌گیری می‌کنند و نرها تمایل دارند با ماده‌هایی که قبلاً جفت‌گیری کرده‌اند، مدت طولانی‌تری جفت‌گیری کنند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تحویل
تحویل
آویزون
آویزون
لز
لز
میسترس
میسترس