تند و خوند

لغت نامه دهخدا

تند و خوند. [ ت ُ دُ خُن ْ ] ( ص مرکب، از اتباع ) ترت ومرت و تار و مار. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 90 ). تار و مار. ( فرهنگ رشیدی ) ( فرهنگ جهانگیری ):
هرچه ورزیدند ما را سالیان
شد بدست اندر بساعت تند و خوند.
آغاجی ( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 90 ).
پسندیده نداری و نخواهی
که کس باشد ز توبا تند و خوندی.سوزنی ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).از صرصر فنا همه گشتند تار و مار
وز تندباد قهر اجل جمله تند و خوند.
شمس فخری ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ رشیدی ).
رجوع به ماده قبل شود.

فرهنگ فارسی

ترت و مرت و تار و مار تار و مار.

جمله سازی با تند و خوند

💡 آسمان تند و سرکش زیردست و رام تست روزگار تند و توسن دایهٔ انباز تست

💡 قضا در نهیب و قدر در گریز زمان در کمین و اجل تند و تیز

💡 چو آهن صلب و کف خیزدش ز آهن چو آذر تند و خوی زایدش ز آذر

💡 جهل که بدمردکی غلیظ و گران طبع سرکش و تند و شریر و شوم و ستمگر

💡 ما در اينجا لازم نمى دانيم جملات تند و قضاوتهاى نابجايى كه در آن كتاب شده بازگوكنيم، اميد است در چاپ هاى بعد اصلاح شود.

💡 گلیم قشقایی به عنوان روانداز و برای تزئین چادر بافته می‌شده است و در آن معمولاً از رنگ‌های تند و روشن استفاده می‌شود.

گودال یعنی چه؟
گودال یعنی چه؟
روله یعنی چه؟
روله یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز