تخصیص حکم

تخصیصِ حکم، از مفاهیم بنیادین در علم منطق است که به فرایندِ اختصاص‌دادنِ یک حکم کلی به موارد و مصادیق جزئی‌تر اطلاق می‌شود. در فضای مناظره و جدل، سائل می‌کوشد تا حکم مورد ادعای خویش را به گسترده‌ترین شکل ممکن تعمیم دهد، حال آنکه مجیب در مقام پاسخ، می‌بایست با تخصیصِ آن حکم، از عمومیتش بکاهد. هرچه دامنهٔ حکمِ مسلّم، فراگیرتر و عام‌تر باشد، برای سائل سودمندتر خواهد بود؛ زیرا امکان بهره‌گیری از آن در استدلال‌های آتی را افزایش می‌دهد. در مقابل، هرچه این حکم محدودتر و خاص‌تر باشد، برای مجیب مناسب‌تر است؛ چرا که از قدرت استنتاجی سائل می‌کاهد.

این رویکرد از آن رو شکل می‌گیرد که در یک مناظرهٔ منطقی، معمولاً سائل نقش استدلال‌آوری و تشکیل قیاس را بر عهده دارد، در حالی که مجیب در جایگاه مقاومت و حفظ وضع موجود یا نقض ادعاهای طرف مقابل قرار می‌گیرد. از آنجا که قیاس، ابزاری است که از چندین مقدمه، نتیجه‌ای واحد استخراج می‌کند، سائل با تعمیم حکم، زمینهٔ بیشتری برای ساخت استدلال‌های قوی و متنوع خواهد داشت. به عبارت دیگر، قیاس که فعل اصلی سائل است، کثرت را به وحدت تبدیل می‌کند و از امور متعدد، به نتیجه‌ای یکسان دست می‌یابد.

در مقابل، مجیب با تخصیص حکم و تفکیک موارد، می‌کوشد تا آن نتیجهٔ واحد را به مصادیق متعدد و احکام متفاوت تجزیه کند. این عمل، که در واقع واحد را کثیر می‌سازد، به مجیب امکان می‌دهد تا با نشان‌دادن استثناها و شرایط خاص، از کلیت استدلال سائل بکاهد و مقدمات او را به چالش بکشد. بنابراین، تخصیص حکم نه تنها به مجیب کمک می‌کند تا از نتیجهٔ واحد به سمت مقدمات متکثر بازگردد، بلکه موجب تصحیح یا تضعیف مقدماتِ به‌ظاهر معتبر نیز می‌شود و راه را برای دفاع از موضع خویش هموار می‌سازد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تخصیص حکم، یکی از اصطلاحات منطقی بوده و به معنای اختصاص دادن حکم به وضع یا دیدگاه مورد قبولش می باشد.
توضیح آنکه، هنگام جدل سائل باید بکوشد حکم مورد نظر خود را تعمیم بخشد و مجیب باید تلاش کند که آن را تخصیص دهد، زیرا به هر مقدار که حکم مسلَّم (متسلم) عام تر باشد برای سائل بهتر و نافع تر است و هر چه خاص تر باشد برای مجیب بهتر است.این بدان سبب است که قیاس (استدلال یا قیاس جدلی برای نقض وضع) به طور معمول، فعل سائل، و مقاومت (حفظ وضع)، فعل مجیب است، چرا که خاصیت استدلال این است که از مقدمات کثیر به یک مطلوب دست پیدا شود؛ یعنی قیاس و استدلال که فعل سائل است، کثیر را واحد می کند؛ پس تعمیم حکم برای سائل، نافع تر است، ولی مقاومت و نقض که فعل مجیب است، واحد را کثیر می کند؛ یعنی جزئیات کلی، منقوض را مختلف الحکم می کند و اقتضای انصراف از امر واحد (نتیجه) به مقدمات متکثر و تصحیح مقدمه فاسد به مقدمات دیگر را دارد؛ پس تخصیص حکم برای مجیب بهتر است.

جمله سازی با تخصیص حکم

حکم و تخصیص این سخن به خدا ز‌ان جهت می‌کنم دمی به خود ‌آ
تنها نه بر من است به تخصیص می حرام آری به حکم شرع نبی بر تمامت است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال شمع فال شمع